جستجوی این وبلاگ

Tabnak | تابناك

۱۳۹۴ آذر ۱۶, دوشنبه

سومین قانون در مدیریت هوشمند زمان: درست فکر کنید.

سومین قانون در مدیریت هوشمند زمان: درست فکر کنید.
به همان اندازه که مقدار زمانی که برای فکر کردن و برنامه ریزی صرف می کنید، اهمیت دارد، کیفیت این زمان نیز مهم است. به همین دلیل فکر کردن تنها کافی نیست بلکه باید درست فکر کرد. فکر کردن مانند فوتبال بازی کردن است. برای اینکه به فوتبالیست خوبی تبدیل شوید، باید تمرین کنید. یک روش تمرین کردن این است که خودتان دست به کار شوید و با آزمون و خطا کردن، این بازی را یاد بگیرید ولی روش کوتاهتر این است که از وجود یک مربی حرفه ای بهره ببریدو با کمک او مسیر پیشرفت را بپیمایید. در فوتبال، کمیت تمرین کردن تنها شرط لازم برای موفقیت نیست بلکه کیفیت تمرین کردن نیز مهم است.
فکر کردن نیز چنین شرایطی دارد. شما می توانید ساعتها و ساعتها فکر کنید اما اگر به روش درستی فکر نکنید، تنها وقتتان را هدر داده اید. هر چقدر کیفیت فکر کردنتان بیشتر شود، کیفیت کار شما به عنوان یک نیروی فروش نیز افزایش خواهد یافت. افکار شما، فعالیتهایتان را تعیین می کنند. فعالیتهایتان اگر تکرار شوند، عادات شما را به وجود می آورند. مجموع عادات شما، شخصیت شما را شکل می دهد و شخصیت شما تعیین کننده ی دستاوردهایتان در زندگی است.
فرایند فکر کردن برای مدیریت موثر زمان
اگر می خواهید هوشمندانه زمان خود را مدیریت کنید، باید روی یک سری فرایندهای فکر کردن مسلط شوید. این فرایندها عبارتند از:
-         آنالیز کردن
-         تصویر ساختن
-         تامل کردن
-         اولویت دادن
-         برنامه ریزی کردن
در ادامه به بررسی هر یک از این فرایندها می پردازیم.
-         آنالیز کردن
آنالیز کردن به معنای شکستن یک چیز به بخشهای تشکیل دهنده آن است. برای استفاده موثر از زمان، آنالیز کردن فرایندی ضروری است زیرا معمولا در بخش فروش کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد و از آنجا زمان برای انجام همه کارها وجود ندارد، شما باید تصمیم بگیرید کدام کارها را انجام دهید. بنابراین یک فروشنده خوب باید یک آنالیزور توانا باشد. آنالیز کردن در رسیدن به اهداف فروش، اولویت بندی مشتریان، جذب مشتری و حتی رفتن در مسیر به کمک فروشنده می آید.
-         اولویت دادن
اولویت دادن یعنی طبقه بندی کارها بر اساس درجه ی اهمیتی که دارند. فروشندگان موفق در ابتدای سال مشتریان فعلی و مشتریان بالقوه خود را اولویت بندی می کنند و در طول سال بر اساس شرایط چندین و چند بار در اولویت بندی خود تجدید نظر می کنند. تقریبا تمام سازمانهای فروش از فروشندگان خود انتظار دارند که مشتریان جدیدی را به شرکت بیاورند. برای این کار شما فهرستی از مشتریان بالقوه در اختیار دارید که مسلما نمی توانید با همه ی آنها تماس بگیرید یا همه را ویزیت کنید. بنابراین به اولویت بندی نیاز دارید. اما اولویتهای شما بر چه اساسی تعیین می شوند؟ بزرگ یا کوچک بودن مشتری، نزدیک بودن یا دور بودن یا موارد دیگر؟ مسلما پاسخ به این سوال بستگی به استراتژی های فروش سازمان شما دارد ولی در هر صورت نکته ی مهم این است که شما پایه و اساسی برای اولویتهای خود داشته باشید و بر اساس آن فهرستی از اولویتهای خود تعیین کنید.
-         برنامه ریزی کردن
پس از آنالیز کردن و اولویت دادن، نوبت به برنامه ریزی کردن می رسد. معمولا فروشندگان بیش از هر طیف دیگری متهم به عدم برنامه ریزی می شوند. یکی از دلایل آن همانطور که در قوانین قبلی نیز بیان شد این است که اغلب فروشندگان افرادی برونگرا هستند که تیپ شخصیتی انها فعال و پر جنب و جوش است و به همین دلیل دوست دارند خیلی سریع کارشان را انجام دهند. دلیل دیگر می تواند این باشد که چون اکثر فروشندگان اعتماد بنفس بالایی دارند و با تجربه کردن چندین و چند فروش به این اعتماد بنفس دست یافته اند، ضرورتی برای برنامه ریزی کردن نمی بینند. اما فروشنده هر چقدر هم که با تجربه باشد و به تواناییهای خود ایمان داشته باشد، باز هم بی نیاز از برنامه ریزی کردن نیست. برای اینکه بتوانید با برنامه ریزی درست، زمان خود را هوشمندانه مدیریت کنید، باید چهار مرحله را مد نظر قرار دهید: ابتدا شرایطی را که در آن قرار دارید ارزیابی کنید. در مرحله ی دوم اهداف خود را روشن و شفاف تعریف کنید. سپس یک برنامه عملیاتی مرحله به مرحله طراحی کنید و در نهایت ابزار لازم برای رسیدن به اهدافتان را جمع آوری کنید.
-         تصویر ساختن
جالب است بدانید که ذهن انسان قادر به تشخیص دادن رویدادهای واقعی از رویدادهای خیالی نیست و به همین دلیل است زمانی که کابوس می بینید، عرق می کنید و از ترس از خواب می پرید، این واقعیت برای اتفاقات مثبت نیز صادق است. اگر اتفاقات خوب مانند پاسخ مثبت گرفتن از یک مشتری و بستن قرارداد را هم در ذهنتان تصویرسازی کنید، می توانید بهره وری خود را افزایش دهید. البته چون توانایی ذهن انسان بالا است، می توانید یک جلسه نیم ساعته با مشتری را در چند ثانیه در ذهنتان تصویرسازی کنید و از اینرو زمان زیادی نیز از شما گرفته نمی شود.
-         تامل کردن

اگر در زندگی همه چیز طبق برنامه ریزی ما پیش می رفت، دنیا گلستان می شد اما همه ما می دانیم که اینطور نیست. اگر به جنبه مثبت این واقعیت نگاه کنیم، می بینیم که گاهی اوقات که کارها طبق برنامه ریزی ما پیش نمی رود، ما این فرصت را پیدا می کنیم که قدری تامل کنیم. تامل کردن یکی از مفیدترین فرایندهای فکری برای مدیریت زمان است زیرا با جلوگیری کردن از اشتباهات مجدد در وقت شما صرفه جویی می کند.
برگرفته از: مجله بازاریاب بازارساز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر